
به تازگی رامین راستاد یکی از بازیگران مرد ایرانی صحبت های را در مورد سنت های عید و ارتباط خود با خانواده اش کرده است. که ما در این مطلب از سایت جوان فا برای شما دوستان قرار خواهیم داد.با ما همراه باشید در ادامه مطلب.
اول ارشک بعد دنیا
من و ارشک از هر فرصتی برای در کنار هم بودن استفاده میکنیم. سیستم زندگی برای من این طوری است که اول ارشک و بعد بقیه دنیاست. من زیاد برای گردش و تفریح و مسافرت با ارشک زمان میگذارم. در هر فرصتی هم به دیدار اقوام میرویم هرچند ما این کارها و تفریحات را به عید محدود نمیکنیم.
عید در کنار خانواده
این روزها مشغول بازی در یک سریال در شهر رشت هستم ولی خوشبختانه عید امسال کنار خانواده هستم و تا آن موقع کار تمام میشود. درواقع اصلا امکان ندارد عیدها جایی غیر از تهران باشم. در طول سال آنقدر از خانوادهام به خاطر کار دور هستم که واقعا دلم نمیخواهد تعطیلات عید کنارشان نباشم. دوست ندارم خیلی از خانواده دور بمانم.
در همین ۷۰ روزی که برای این سریال به رشت آمدم گاهی که میدانستم فردایش تعطیل هستم، یواشکی به تهران میآمدم و سپس سریع خودم را به رشت میرساندم. به من زنگ میزدند آقای راستاد ناهارتان را آوردهایم، میگفتم رفتم در شهر یک دوری بزنم، غذایم را بگذارید پشت در اتاقم الان برمیگردم؛ در حالی که داشتم کنار پسرم ارشک ناهار میخوردم.
لذت همیشگی خرید
خودم عاشق خرید کردن هستم و به من آرامش و حس خوب میدهد. برای من خیلی مهم نیست در ایام عید، لباس نو بپوشم و آرامش و شادی و حال و هوای عید اهمیت دارد اما با ارشک خرید میرویم و من از خرید عید برای پسرم لذت میبرم.
ستونی به نام مادربزرگ
یک چیزهایی اجتنابناپذیر است؛ مگر میشود ایرانی باشی و سفره هفتسین نچینی؟ بعضی چیزها ربطی به وضعیت مالی ندارد. مگر قرار است در سفره هفتسین چه اتفاقی بیفتد؟ بسیاری از سنتهای ایرانی اجرای راحتی دارند و ما هستیم که همه چیز را سخت میگیریم. طرف میگوید پول ندارم سفره بچینم؛ در حالیکه هفتسین چیدن تمکن مالی نمیخواهد. مگر اینکه واقعا سنتها برایمان ارزشی نداشته باشد یا دوستشان نداشته باشیم؛ مگر مثلا در طول سال چندبار فرصت میشود که اقوام به تعداد بیشتری دورهم جمع شوند؟
من مادربزرگی دارم که عیدها ۵۰ تا۶۰ نفر از اقوام در خانهاش جمع میشوند و من همیشه گفتهام به واسطه حضور اوست که این آدمها دور هم هستند. او ستون خانواده ماست و اگر زبانم لال خدای ناکرده روزی نباشد، دیگر این آدمها را یک جا دور هم نمیتوان دید. پس باید قدر سنتها و دورهمیها را بدانیم.
بدبوی پرخاصیت
رابطه من و سیر بسیار خوب است. جدا از اینکه به عنوان چاشنی و ماده غذایی بسیار هیجانانگیز است، خودش به تنهایی یک دارو است. در هر متن و کتابی در زمینه طب سنتی از خواص آن گفته شده و در پیشگیری از امراض فوقالعاده مفید است. آدم متحیر میشود که چقدر سلامتی در این سبزی بدبو جا شده و ترکیبش با چیزهای دیگر در رفع مشکلات بدن جادو میکند.
سیر به نظرم به خاطر ویژگی گندزدایی و میکروبکشی نماد پاکی است و سلامتی. خودم سیر را خیلی دوست دارم و به نظرم خرید سیر از رشت که معدن آن است واقعا جالب است.
هم قدیم هم جدید
من از آن آدمهایی نیستم که بگویم قدیمها، دوره ما و آن سالها همه چیز بهتر بود. عید که عوض نمیشود، ما هستیم که تغییر میکنیم و خواستههای ما عوض میشود.
برنامه سال جدید
برای سال ۹۵ برنامههای زیادی دارم. میخواهم کمی از سینما فاصله بگیرم و به چیزهای دیگری فکر کنم و کارهایی را که دوست دارم انجام دهم. بهتر است گاهی آدم به خودش فرصت بدهد و به مشغلههای دیگرش هم برسد.
سیزده بدر ستارهای
برای ما بیرون رفتن کمی متفاوت است اما میرویم؛ مثلا سیزده بدر اگر در حد یک ساعت پارک رفتن باشد، مشکلی نیست اما اینکه برویم پیکنیک وسط جمعیت بساط پهن کنیم کمی غیرممکن است. اینها بد نیستند اما واقعا نمیشود. شاید یکی از بدیهای شهرت همین است که شما حتی وقتی عادی هم رفتار میکنید، نامتعارف جلوه میکند. چند سالی هست که سیزده بدر را مهمان یکی از آشنایان هستیم که ویلای ییلاقی زیبایی در قائمشهر دارند.
آرزوی خوب من
برای تمام مردم سرزمینم سلامتی آرزو میکنم. هیچ چیز بالاتر از سلامتی نیست. قدیمها که بزرگترها برای ما سلامتی طلب میکردند، میخندیدم و میگفتم چقدر این پیرها به سلامتی گیر میدهند اما الان در آستانه پیری میبینم عجب کیمیایی است این سلامتی و اگر نباشد هیچ چیزی لذتبخش نیست. برای مردم در سال ۹۵ طلب خیر دارم. حق مردم ما خیلی بیش از اینهاست و امیدوارم با اتفاقاتی که در ابعاد سیاسی میافتد شرایط اقتصادی هم به سمت بهتر شدن برود.